امروز : شنبه، ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
بررسی تاثیر بکارگیری عناصر آمیخته بازاریابی بر موفقیت مالی صنایع دانش بنیان در تهران
دوره و شماره : آماده انتشار
1 کارشناسی ارشد رشته حسابداری گرایش مدیریت اجرایی، گروه آموزشي حسابداری، دانشکده علوم اقتصادی و اجتماعی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران،
2 استادیار مدیریت تولید و عملیات ، دانشکده علوم اقتصادی و اجتماعی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران،
3 استادیار مدیریت تولید و عملیات ، دانشکده علوم اقتصادی و اجتماعی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران،
چکیده :
امروزه کشور ما بیش از پیش به تولید ثروت از علم و دانش نیازمند است و این امر تنها از راه تبدیل ایده به ثروت میسر خواهد شد.شرکت های دانش بنیان،تحول بزرگی در اقتصاد به وجود آورده اند که موجب نقش مهم نیروی انسانی در تولید و رشد اقتصادی شده است، با این حال مشکلاتی در جهت انتقال یافته های تحقیقاتی به عرصه بازار را دارند. به طور کلی یکی از اثرات شرکت های دانش بنیان بر اقتصاد،ایجاد تحول در عوامل متعارف تولید می باشد.در شرکت های دانش بنیان دانش و اطلاعات به عنوان عامل تولید و افزایش ثروت مطرح می شود که در گذشته جایگاهی در عوامل ایجاد ثروت نداشته است.نتیجه این جابه جایی اینست که نیروی انسانی نقش مهمتری در تولید و رشد اقتصادی خواهد داشت.این تحول،فرصتی برای کشورهای در حال توسعه است که با داشتن نیروی انسانی جوان و پویا،به بهبود وضع اقتصادی خود بپردازند.آمارهای موجود نیز این امر را تأیید می کند. آمارها نشان می دهد که از سال 1980 تا سال 2001 سهم آمریکا از تجارت جهانی فناوری های پیشرفته از 31 درصد به 18 درصد کاهش یافته است.در همین زمان سهم کشورهای چین،کره جنوبی و بقیه کشورهای آسیایی تازه وارد از 7 درصد به 25 درصد افزایش یافته است. در این حال،مشکلات و معضلاتی نیز در مسیر شرکت های دانش بنیان قرار دارد که خاص کشور خاصی نیست و در بسیاری از کشورهای دنیا مشاهده می شود.یکی از مهم ترین این مشکلات بازاریابی محصول تولید شده توسط این شرکت ها می باشد.به عبارت دیگر،انتقال یافته های تحقیقاتی به عرصه بازار،گلوگاه مراحل نوآوری در شرکت های دانش بنیان است.واقعیت این است که هیچ الگوی قطعی و بلامنازعی در این زمینه وجود ندارد. بازاریابی موثر بر اطلاعات بازار استوار است،درک ساختار رقابتی بازار بیش از هر چیز مستلزم آگاهی و شناخت مدیریت از نظرها و خواست مشتری و ارزیابی شیوه بکارگیری از آمیخته بازاریابی 4P(شامل:قیمت،محصول،توزیع،ترفیع)در بازار به منظور دستیابی به مقدار مشخص از فروش و رسیدن به موفقیت مالی مورد نظر است. موفقیت مالی غالبا همراه با سودآوری است و رسیدن به سهم بازاری که می توان با استفاده از میزان فروش و سهمی که شرکت از یک کالا یا محصول در بازار به خود اختصاص می دهد محاسبه نمود،به همین جهت شرکتها به دنبال افزایش فروش خود در مقایسه با رقبا هستند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بکارگیری عناصر آمیخته بازاریابی بر مؤفقیت مالی صنایع دانش بنیان در تهران انجام شده است. این پژوهش از نوع توصیفی بوده و از نظر روش از نوع رگرسیون می باشد.جامعه آماری این پژوهش کلیه شرکت های مستقر در تهران هستند که تعدادشان 126 شرکت است. حجم نمونه مطابق با فرمول کوکران 95 شرکت برآورد گردید و پرسشنامه ها به شیوه تصادفی توزیع شد.برای گردآوری داده ها از پرسشنامه عناصر آمیخته بازاریابی بر اساس ابعاد مک کارتی (1987) و پرسشنامه مؤفقیت مالی بر اساس ابعاد KPI (1990) استفاده شد. روایی محتوایی هر دو ابزار با استفاده از نظرسنجی از اساتید و خبرگان حوزه بازاریابی و مالی به تأیید رسید و جهت تعیین روایی سازه،تحلیل عاملی تأییدی انجام گرفت.به منظور تجزیه و تحلیل داده ها،نرم افزارهای SPSS و SmartPLS مورد استفاده قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل داده ها نتایج شاخص های آمار توصیفی و آزمون های آمار استنباطی و همچنین مدل یابی معادلات ساختاری ارائه شده است. نتایج به دست آمده از آزمون پیرسون حاکی از وجود رابطه مثبت و معنی دار بین عناصر آمیخته بازاریابی و موفقیت مالی می باشد.همچنین،بررسی شاخص های برازش مدل،بیانگر این است که مدل مورد استفاده در پژوهش از برازندگی قابل قبولی برخوردار می باشد.
امروزه کشور ما بیش از پیش به تولید ثروت از علم و دانش نیازمند است و این امر تنها از راه تبدیل ایده به ثروت میسر خواهد شد.شرکت های دانش بنیان،تحول بزرگی در اقتصاد به وجود آورده اند که موجب نقش مهم نیروی انسانی در تولید و رشد اقتصادی شده است، با این حال مشکلاتی در جهت انتقال یافته های تحقیقاتی به عرصه بازار را دارند. به طور کلی یکی از اثرات شرکت های دانش بنیان بر اقتصاد،ایجاد تحول در عوامل متعارف تولید می باشد.در شرکت های دانش بنیان دانش و اطلاعات به عنوان عامل تولید و افزایش ثروت مطرح می شود که در گذشته جایگاهی در عوامل ایجاد ثروت نداشته است.نتیجه این جابه جایی اینست که نیروی انسانی نقش مهمتری در تولید و رشد اقتصادی خواهد داشت.این تحول،فرصتی برای کشورهای در حال توسعه است که با داشتن نیروی انسانی جوان و پویا،به بهبود وضع اقتصادی خود بپردازند.آمارهای موجود نیز این امر را تأیید می کند. آمارها نشان می دهد که از سال 1980 تا سال 2001 سهم آمریکا از تجارت جهانی فناوری های پیشرفته از 31 درصد به 18 درصد کاهش یافته است.در همین زمان سهم کشورهای چین،کره جنوبی و بقیه کشورهای آسیایی تازه وارد از 7 درصد به 25 درصد افزایش یافته است. در این حال،مشکلات و معضلاتی نیز در مسیر شرکت های دانش بنیان قرار دارد که خاص کشور خاصی نیست و در بسیاری از کشورهای دنیا مشاهده می شود.یکی از مهم ترین این مشکلات بازاریابی محصول تولید شده توسط این شرکت ها می باشد.به عبارت دیگر،انتقال یافته های تحقیقاتی به عرصه بازار،گلوگاه مراحل نوآوری در شرکت های دانش بنیان است.واقعیت این است که هیچ الگوی قطعی و بلامنازعی در این زمینه وجود ندارد. بازاریابی موثر بر اطلاعات بازار استوار است،درک ساختار رقابتی بازار بیش از هر چیز مستلزم آگاهی و شناخت مدیریت از نظرها و خواست مشتری و ارزیابی شیوه بکارگیری از آمیخته بازاریابی 4P(شامل:قیمت،محصول،توزیع،ترفیع)در بازار به منظور دستیابی به مقدار مشخص از فروش و رسیدن به موفقیت مالی مورد نظر است. موفقیت مالی غالبا همراه با سودآوری است و رسیدن به سهم بازاری که می توان با استفاده از میزان فروش و سهمی که شرکت از یک کالا یا محصول در بازار به خود اختصاص می دهد محاسبه نمود،به همین جهت شرکتها به دنبال افزایش فروش خود در مقایسه با رقبا هستند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بکارگیری عناصر آمیخته بازاریابی بر مؤفقیت مالی صنایع دانش بنیان در تهران انجام شده است. این پژوهش از نوع توصیفی بوده و از نظر روش از نوع رگرسیون می باشد.جامعه آماری این پژوهش کلیه شرکت های مستقر در تهران هستند که تعدادشان 126 شرکت است. حجم نمونه مطابق با فرمول کوکران 95 شرکت برآورد گردید و پرسشنامه ها به شیوه تصادفی توزیع شد.برای گردآوری داده ها از پرسشنامه عناصر آمیخته بازاریابی بر اساس ابعاد مک کارتی (1987) و پرسشنامه مؤفقیت مالی بر اساس ابعاد KPI (1990) استفاده شد. روایی محتوایی هر دو ابزار با استفاده از نظرسنجی از اساتید و خبرگان حوزه بازاریابی و مالی به تأیید رسید و جهت تعیین روایی سازه،تحلیل عاملی تأییدی انجام گرفت.به منظور تجزیه و تحلیل داده ها،نرم افزارهای SPSS و SmartPLS مورد استفاده قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل داده ها نتایج شاخص های آمار توصیفی و آزمون های آمار استنباطی و همچنین مدل یابی معادلات ساختاری ارائه شده است. نتایج به دست آمده از آزمون پیرسون حاکی از وجود رابطه مثبت و معنی دار بین عناصر آمیخته بازاریابی و موفقیت مالی می باشد.همچنین،بررسی شاخص های برازش مدل،بیانگر این است که مدل مورد استفاده در پژوهش از برازندگی قابل قبولی برخوردار می باشد.
کلمات کلیدی :
عناصر آمیخته بازاریابی، مؤفقیت مالی، صنایع دانش بنیان، یافته های تحقیقاتی.
عناصر آمیخته بازاریابی، مؤفقیت مالی، صنایع دانش بنیان، یافته های تحقیقاتی.